هر کجا می گذرم درد و بلا می آید
مغز سر تا کمرم درد و بلا می آید
ای دل از دست تو و عشق تو من خوار شدم
ای بمیری که سرم درد و بلا می آید
مثل یک بچه ی بیمار که سوزن دارد
درد درمان نظرم درد و بلا می آید
نیمه ی راه مرا دور زدی پیچاندی
از دل هم سفرم درد و بلا می آید
شیشه ی سرد اگر گرم شود می شکند
بی تو از چشم ترم درد و بلا می آید
سرگشته
#سهراب_عرب_زاده
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت